پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی: بررسی اضطراب و افسردگی در بین معلمان مدارس |
اضطراب، دلشوره، تشویش، نگرانی، دلهره، دلواپسی، بی قراری، دل آشوبه و نابسامانی حالاتی هستند كه هر انسانی خواه و ناخواه آن را تجربه كرده است. می توان با اطمینان گفت كه امكان ندارد انسان در این جهان زیسته باشد و تجربه اضطراب را نداشته باشد (معانه، 1370).
ممكن است اضطراب را یك نوع درد داخلی دانست كه سبب ایجاد هیجان وبه هم ریختن تعادل موجود می گردد و چون بشر دائما به منظور برقراری تعادل كوشش می كند بنابراین می توان گفت كه اضطراب یك محرك قوی است.
امكان دارد این محرك مضر باشد و این خود بستگی دارد به درجه ترس و مقدار و خطراتی كه متوجه فرد است (شاملو 1369).
در برخی از دیدگاه ها گفته می شود كه هنگامی احساس اضطراب دست میدهد كه فرد با موقعیتی روبرو شود كه كنترلی بر آن ندارد بطور كلی كنترل ناپذیر بودن آنچه روی می دهد و احساس درماندگی در برابر آن باعث میشود كه فرد در موقعیتی فشار زا قرار گرفته احساس اضطراب نماید.
هر آدمی برای رویارویی با موقعیت فشار زا روش خاص خود را دارد گاهی فرد هیجان را در مدار توجه قرار می دهد و بجای درگیری با مساله اضطراب زا سعی می كند، به طرق دیگری از اضطراب خود بكاهد، گاهی خود مساله را در مدار توجه قرار می دهد.
موقعیت اضطراب زا را ارزیابی می كند و سپس دست به كاری می زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب نماید. (هیلگارد به 1369)
اگر چه مقدار محدودی اضطراب برای رشد بشر ضرروی است ولی مقدار آن نیز باعث اختلال رفتار می شود واغلب اوقات شخص را مجبور به نشان دادن رفتار نوروتیك یا پسیكوتیك می نماید (شاملو، 1369).
موقعیت های گوناگون زندگی خانوادگی اجتماعی تحصیلی، شغلی همگی میتوانند عوامل تنش زا را ایجاد و یا تشدید نمایند.
چنانچه فردی در یك موقعیت خاص شغلی قرار گرفته باشد كه همواره استرس، نگرانی ترس ویژگی شغلی او را تشكیل دهد خود او نیز حالت های اضطراب را تجربه می كند و این موقعیت های اضطراب زا تا حدودی بهداشت روانی فرد را بر هم می زند.
بدین ترتیب می بایست با تحقیق هر چه بیشتر در زمینه عوامل اضطراب زا و غلبه بر آنها به نحو طبیعی و صحیح موقعیت های تنش زا را كاملا درك نموده و راه مقابله با آن را ایجاد نمائیم تا شاید بتوان تا حدود زیادی معضل بزرگ جامعه امروزی كه مسائل ناشی از اضطراب است را از بین ببریم.
افسردگی بیماری بسیار شایعی است كه با وجود تحقیقات دامنهدار در مورد علل، علائم و طرق درمان آن متاسفانه در بیشتر جوامع امروزی و از جمله
جامعه خود ما توجه به آن مبذول نشده است. علائم افسردگی را تا مدتها به عوامل دیگری چون ضعف اعصاب، عصبانیت هیپوكندریاك و غیره نسبت میدادند به همین سبب تشخیص صحیح و درمان آن به تعویق می انجامید (امانت 1338).
بیماری افسردگی بیماری است كه خصوصیت اول و عمده آن تغییر خلق است و شامل یك احساس غمگینی است كه از یك ناامیدی خفیف تا احساس یاس شدید ممكن است نوسان داشته باشد. این تغییر خلق نسبتا ثابت و برای روزها، هفته ها، ماه ها یا سال ها ادامه دارد. افسردگی بر روی كل ارگانیسم اثر می كند و تمام حوزه های زندگی یك فرد را تحت تاثیر قرار می دهد این اثر در احساسات، نیرو، كشش، فكر كیفیت، علائق فرد نمایان می شود (وهابزاده، 1364).
منظور از اختلالات عاطفی گونه هایی از سازمان یافتگی های مرضی است كه در وهله نخست دگرگونی و فروریختگی خلق و خوی در آنها بصورتی بارز به چشم می خورد، رفتارهایی كه در این حالات مشاهده می شود در دو قطب كلی شادی غمگینی مشاركت دارند، وجود بی نظمی هایی در تفكر منطقی و محتوای آن در افسردگان بدون توجه به نوع آنان به ثبت رسیده است
(منصور و دادستان، 1368).
در روانپزشكی، افسردگی را تغییر خلق در جهت غمگینی می دانند، بارزترین علامت بیماری افسردگی همانا خلق افسرده ایست كه به درجات مختلف ممكن است پدید آید. در پاره ای از موارد خلق افسرده ممكن است تنها علامت بیماری باقی بماند به هر حال در این بیماری كلیه اعمال حیاتی متناسب با خلق افسرده تغییر می كند. (اخوت و جلیلی، 1363).
همانطور كه میدانیم افسردگی تنها علامت عاطفی نیست و همراه با افسردگی، بیخوابی و بی اشتهایی، خودكشی، احساس بی ارزش و فراوان دیده می شود. حدود افسردگی گاهی با موقعیت موجود متناسب نیست و گاهی حتی خود فرد از آن آگاهی ندارد. (پور افكاری، 1364).
تقریبا هر كس گهگاه احساس افسردگی می كند اكثر ما گاهی وقتها احساس غم ورخوت می كنیم و به فعالیتهای لذت بخش علاقه ای نشان نمی دهیم. افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است. عدم موفقیت در تحصیل یا كار از دست دادن یكی از عزیزان و آگاهی از اینكه بیماری یا پیری توان ما را به تحلیل می برد از جمله موقعیت هایی هستند كه اغلب موجب بروز افسردگی می شوند افسردگی تنها زمانی نابهنجار تلقی می شود كه با واقعه ای كه رخ داده متناسب نباشد و یا فراتر از حدی كه برای اكثر مردم نقطه آغاز بهبود است ادامه یابد (براهنی و همكاران، 1368).
افسردگی واكنشی است كه در نتیجه پیدایش موقعیتهای نامساعد ایجاد می گردد و از لحاظ پزشكی یك نوع آزردگی است كه فعالیت و قابلیت حیاتی جسمانی و عقلانی فرد را كاهش می دهد. و بطور خلاصه می توان گفت كاهش یافتن نیرو و فعالیت جسمانی روانی موجب آزردگی می باشد. (آگاه، 1355).
افسردگی طبیعی و متعادل در انسان واكنش است یك عامل بیرونی كه فرد از آن آگاه است و محرومیت آن را آگاهانه درك می كند.
باید بدانیم كه واكنش افسردگی با واكنش نوروتیك آن از دو جنبه فرق میكند یكی اینكه افسردگی در فرد نوروتیك از لحاظ شدت نامناسب با محرك بیرونی است و دوم اینكه در افرادی ظاهر می شود كه بعلت خصوصیات خاص شخصیتی آمادگی و زمینه ابتلاء به آن را داشته اند. (شاملو 1364).
همه ما معنای غم وافسردگی را می دانیم وگاه بی گاه دچار این حالت شده ایم. نا امیدی عشق، مرگ وشركت در عزا و بعضی از مسائل مردم را غمگین می سازد. در بیماران افسرده نیز افسردگی بعلل همین مسائل ایجاد می شود ولی چون شخص قبلا به سبب احساس حقارت و عدم كفایت مستعد بیماری است به كلی مغلوب می گردد و افسردگی ایجاد می شود (بیرجندی، 1364).
مشاهدات بین الملی بدون ارتباط با كشور تحت مطالعه با افسردگی یك قطبی را در زنها 2 بار شایعتر از مردها نشان داده است. هر چند علل این اختلاف معلوم نیست این تفاوت را ناشی از استرس های متفاوت زایمان، درماندگی آموخته شده و آثار هورمونی نهفته می دانند (پورافكاری، 1368).
با توجه به افسردگی فراوان در جامعه كنونی ما، پژوهش حاضر در این زمینه تدوین شده ، باشد تا گامی هر چند كوچكتر در راه شناخت انواع درمان آن برداشته شود.
پژوهشگر امیدوار است كه گرچه این پژوهش ممكن است نتواند آن طور كه باید افسردگی را معلمان مدارس مورد سنجش قرار دهد، ولی حداقل گامی است كه در این راه برداشته می شود و انگیزه هایی را برای ادامه پژوهش های آزمایشی در این زمینه در ذهن علاقمندان بر انگیزد.
هدف تحقیق
انسانها در جامعه امروزی در معرض انواع تنش ها و فشارها قرار می گیرند. فشارهایی كه با پیشرفت جوامع در زمینه تكنولوژی و صنعت به مراتب بیشتر شده وموجبات بروز مشكلات جسمی و روحی فراوانی را برای افراد فراهم می آورد. فشارها و معضلات عدیده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی سبب می شود كه وجود انسان سریعتر از گذشته فرسوده گردد و روان حساس آدمی زودتر در معرض انواع بیماری ها قرار گیرد بخصوص دراین میان تولد كودكان استثنایی مشكل را دو چندان كرده است.
در این راستاست كه مسئله ای بنام تربیت و آموزش و تحت الشعاع آن مدارس استثنایی و كادر آموزشی مطرح می شود.
شاید یكی از مهمترین عوامل ترقی در زمینه آموزش این كودكان در هر جامعه ای، وجود معلمان و دبیران كار آزموده و مجرب است كه با مراقبتهای دقیق و آموزش و روش دلسوزانه توام باشد.
و در آموزش وتربیت این كودكان، اگر مثلثی را فرض كنیم كه یك زاویه آن كودك در زاویه دیگر والدین باشند، در راس آن معلمان و دبیران قرار دارند.
معلمان علاوه بر اینكه در دروس كتب را به كودكان می آموزند نقش تربیت كردن آنان را برای ورود به جامعه ای بزرگتر را به عهده دارند و چه بسا در این راستا خود نیز به زمان دچار معضلات عدیده جسمی و روحی شود. چرا كه برخورد دائمی با مشكلات روحی و جسمی كودكان می تواند وجود هر فردی را تحت تاثیر قرار دهد.
بدین تربیت از آنچه گفته شد در می یابیم كه سلامت روانی كادر آموزشی از درجه اهمیت بالایی برخوردار است و هدف از این پژوهش درك و دریافت پدیده افسردگی و اضطراب ومسایل ناشی از آنها و ارائه راه حلهای مناسب در جهت یاری نمودن به كادر آموزشی مدارس است.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
[دوشنبه 1399-09-24] [ 04:22:00 ق.ظ ]
|