1-فصل اول – کلیات پژوهش_ 2

1-1-مقدمه 3

1-2-بیان مساله 7

1-3-هدف‌‏‏‏های پژوهش_ 8

1-4-اهمیت موضوع پژوهش_ 9

1-5-پرسش‌‏‏‏های پژوهش_ 9

1-6-تعریف واژه‌‏‏‏ها و اصطلاحات_ 9

2-فصل دوم – ادبیات پژوهش_ 12

2-1-بخش اول – بررسی خود 13

2-1-1-شناخت انسان_ 13

2-1-2-شخصیت_ 14

2-1-3-نظام شخصیت از دیدگاه فروید 14

2-1-3-1-من_ 15

2-1-4-روان‏شناسی من_ 16

2-1-4-1-جین لوینگر_ 16

2-1-5-روان‏شناسی خود 17

2-1-6-تاریخچه مطالعه خود 18

2-1-7-مفهوم خود 20

2-1-8-تعریف خود 21

2-1-9-خود از دیدگاه‏های متفاوت_ 21

2-1-9-1-ویلیام جیمز (1910-1842) 21

2-1-9-2-ویلیام مک دوگال (1938-1871) 22

2-1-9-3-کارل گوستاو یونگ (1961-1875) 22

2-1-9-4-هری سالیوان (1949-1892) 23

2-1-9-5-گوردن آلپورت (1967-1897) 24

2-1-9-6-کارل راجرز (1987-1902) 24

2-1-9-7-هینز کو‏هات (1981-1913) 25

2-1-9-8-دیوید پ. آزوبل (2008-1918) 26

2-1-9-9-بوبان چاندرا ماهاپاترا (معاصر) 26

2-1-10-مقایسه زیرساخت‏‏‏های خود به عنوان موضوع و خود به عنوان کارگزار یا عامل_ 26

2-1-11-ارتباط‏های همسو و غیرهمسو مفهوم “خود” با “من” 28

2-1-12-تفاوت‏‏‏های “روان‏شناسی خود” با “روان‏شناسی من” 28

2-1-13-بررسی پایه روان‏شناسی-عصبی خود 30

2-2-بخش دوم – مشاور و مشاوره 31

2-2-1-مقدمه 31

2-2-2-تعریف مشاوره 32

2-2-3-خصوصیات و ویژگی‌‏‏های مشاور_ 32

2-2-4-مشاور در فرایند مشاوره 35

2-2-5-خصوصیات مشاور موفق_ 35

2-2-6-رشد فردی مشاور_ 36

2-3-بخش سوم – خانه سلامت وابسته به شهرداری_ 40

2-4-بخش چهارم – آزمون‏های مرتبط با موضوع_ 40

2-5-بخش پنجم – آزمون سازی_ 41

2-5-1-مقدمه 41

2-5-2-تعریف اندازه‏گیری_ 41

2-5-3-آزمون_ 41

2-5-4-پایایی_ 41

2-5-5-روش‏های تعیین پایایی_ 42

2-5-5-1-روش بازآزمایی_ 42

2-5-5-2-همسانی درونی_ 42

2-5-6-روایی_ 42

2-5-6-1-روایی محتوایی_ 43

2-5-6-2-روایی محتوایی منطقی_ 43

2-5-6-3-روایی سازه 43

2-5-7-تجزیه و تحلیل سوال‏ها آزمون_ 43

2-5-8-تحلیل عاملی_ 44

2-5-9-هنجاریابی_ 44

2-5-10-نکات اساسی در اجرا و نمره‏گذاری آزمون‏ها 44

2-6-پیشینه‏های پژوهش_ 45

2-6-1-پیشینه‏های پژوهش در داخل کشور_ 45

2-6-2پیشینه‏های پژوهش در خارج از کشور_ 45

3-فصل سوم – روش پژوهش_ 49

3-1-مقدمه 50

3-2-جامعه آماری_ 50

3-3-روش نمونه‏گیری_ 50

3-4-ابزار پژوهش_ 50

3-5-روش نمره‏گذاری_ 51

3-6-شیوه ساخت پرسشنامه 51

3-6-1-تدوین پرسشنامه مقدماتی_ 51

3-6-2-گام اول (روایی محتوایی منطقی) 51

3-6-3-گام دوم (روایی محتوایی صوری) 51

3-6-4-گام سوم (پایایی اولیه) 52

3-6-5-گام چهارم (روش تحلیل عاملی لوپ) 52

3-6-6-گام پنجم (پایایی  به روش بازآزمایی) 52

3-6-7-گام ششم (روایی ملاک) 52

3-7-روش‏های تجزیه و تحلیل داده‌‏‏‏ها 53

3-7-1آمار توصیفی_ 53

3-7-2-آمار استنباطی_ 53

4-فصل چهارم – یافته‏‏‏‏های پژوهش_ 54

4-2-آزمودن پرسشنامه (101 سوالی) 55

4-2-1-بررسی توصیفی داده‏ها 55

4-2-2-بررسی استنباطی و تحلیل روان‏سنجی داده‏ها 57

4-2-2-1-روایی ملاکی_ 57

4-2-2-2-همسانی درونی_ 58

4-2-2-3-پایایی به روش دو نیمه کردن_ 59

4-2-2-4-ساختار عاملی_ 59

4-3-سنجش فرم نهایی پرسشنامه (72 سوالی) 65

4-3-2-ضریب پایایی پرسشنامه نهایی_ 65

4-3-3-ضریب پایایی پرسشنامه به تفکیک عامل‏‏‏ها 66

4-3-4-پایایی به روش دو نیمه کردن_ 66

4-3-6-جدول هنجاری برای هر دو جنس_ 71

5-فصل پنجم – بحث و نتیجه‏گیری_ 72

5-1-خلاصه یافته‏های پژوهش_ 73

5-1-1-سوال اول_ 73

5-1-2-سوال دوم 74

5-1-3-سوال سوم 74

5-1-4-سوال چهارم 75

5-1-5-سوال پنجم 76

5-1-6-سوال ششم 76

5-2-محدودیت‌‏‏‏های پژوهش_ 77

5-3-پیشنهاد‌‏‏‏های پژوهش_ 77

5-3-1-پیشنهاد‌‏‏‏های کاربردی_ 77

5-3-2-پیشنهاد‌‏‏‏های پژوهشی_ 78

6-منابع_ 80

6-1-منابع فارسی_ 81

6-2منابع لاتین_ 84

7-پیوست‏ها 87

7-1-ویژگی‏های جامعه شناختی_ 88

7-2-نمونه پرسشنامه نهایی_ 89

7-3-روش تحلیل لوپ در مرحله مقدماتی شیوه ساخت پرسشنامه 90

7-4- شاخص‏های آماری اولیه با اجرای تحلیل مولفه‏های اصلی و پس از چرخش واریماکس واریماکس_ 95

8-Abstract_ 99
فهرست جدول‏‏‏ها

جدول2- 1-ساخت های خود به عنوان موضوع و عامل. 27

جدول2- 2-دیدگاه‏های نظریه‏های شغلی درباره “رشد و عملکرد مشاور”. 38

جدول3- 1-ضریب‏های پایایی پرسشنامه “رشد خود” (فرم اولیه 165 سوالی) 52

جدول4- 1-خلاصه‏ای از تدوین پرسشنامه مقدماتی (165 سوالی) 55

جدول4- 2-توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی گروه نمونه بر حسب جنسیت.. 55

جدول4- 3-توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی گروه نمونه بر حسب رشته تحصیلی. 56

جدول4- 4-ماتریس همبستگی بین مولفه‏ها 57

جدول4- 5-میزان اشتراک مولفه‏های اصلی. 58

جدول4- 6-خلاصه توصیفی سوال‏ها 59

جدول4- 7-پایایی از روش دو نیمه کردن. 59

جدول4- 8-اندازه شاخص KMO و آزمون کرویت بارتلت ماتریس همبستگی سوال‏ها 60

جدول4- 9-شاخص‏های آماری اولیه با اجرای تحلیل مولفه‏های اصلی و پس از چرخش واریماکس.. 61

جدول4- 10-میزان درصد تبیین شده توسط هر عامل. 62

جدول4- 11-تشخیص عامل‏ها به وسیله چرخش واریماکس.. 62

جدول4- 12-نام و شماره سوال مولفه‏ها 65

جدول4- 13-ضریب‏های پایایی پرسشنامه “رشد خود” (فرم نهایی 72 سوالی) 65

جدول4- 14-ضریب‏های پایایی پرسشنامه به تفکیک مولفه‏ها 66

جدول4- 15-خلاصه توصیفی سوال‏ها 66

جدول4- 16-پایایی از روش دو نیمه کردن. 67

جدول4- 17-مقایسه میانگین و انحراف استاندارد نمره های عامل‏های هفت گانه پرسشنامه “رشد خود”. 68

جدول4- 18-آزمون آماری t مستقل برای دو گروه بر حسب جنسیت.. 69

 

چکیده
پژوهش حاضر یک پژوهش توسعه‏ای است که به منظور تدوین و هنجاریابی پرسشنامه سنجش “رشد خود” و تعیین ویژگی‌‏‏‏های روان‏‌سنجی آن انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه کلیه مشاوران و روان‏شناسان استان تهران می‏‏باشند که با روش تصادفی ساده بدون جایگذاری از میان شرکت‏‏ها، سازمان‏‏ها، و نهادهای دولتی و یا غیر دولتی که درون مجموعه خود مشاور و روان‏شناس دارند، به صورت قرعه کشی انتخاب شد و نمونه مورد مطالعه کلیه مشاوران و روان‏شناسان خانه‏های سلامت وابسته به شهرداری استان تهران (مناطق 22 گانه) و حجم نمونه برابر با 273 نفر در زمان پژوهش بوده است. ‏این پرسشنامه دارای 101 سوال به صورت مقیاس لیکرت 7 تایی شامل مولفه‏های “نگرش، حس جسمانی، سبک هویت، فضیلت و نیروهای منش، ارزش‏‏ها، احساسات و افکار” می‏‏باشد. پس از اجرای پرسشنامه و حذف پاسخنامه‏‏‏‏های ناقص، اطلاعات 258 نفر (214 نفر مونث و 31 نفر مذکر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و هنجار‏‏‏های لازم به دست آمد. از روایی سازه، روایی محتوایی منطقی، روایی محتوایی صوری، روش تحلیل لوپ، دو نیمه سازی پرسشنامه و تحلیل عاملی با روش تحلیل مولفه‏‏‏‏های اصلی و چرخش واریماکس به منظور دسترسی به روایی، پایایی پرسشنامه استفاده شد که در نتیجه هفت عامل از پرسشنامه استخراج گردید. از مجموع روش‏هایی که برای روایی و پایایی پرسشنامه استفاده شد نتیجه می‏شود که ضریب پایایی در حد مطلوب و قابل قبول بود. همچنین روایی آزمون نیز اثبات شد. بین گروه زنان و مردان در این پرسشنامه تفاوت معناداری مشاهده نشد.همچنین بر

پایان نامه و مقاله

 اساس نتایج پژوهش مشخص گردید که وضعیت مسلط بین گروه نمونه پژوهش عامل افکار است.

1-1-مقدمه
در طول تاریخ بشر شناخت انسان همواره یکی از بحث برانگیزترین مسایل بوده است. هر نظریه‏ای شخصیت انسان را به دلیل پیچیده بودنش به گونه‏ای خاص بررسی کرده است.

“شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا همسازی ساختمان بدنی، رفتار، علاقه‏ها، استعداد‏ها، توانایی‏ها، گرایش‏‏‏ها و صفات دیگر اوست. بدین ترتیب، می‏توان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است” (مان[1]، 1961، ترجمه ساعتچی، 1356 به نقل از کریمی، 1388).

در این میان دیدگاه روان‏کاوی نه تنها به نظریه پردازی درباره انسان و جامعه پرداخت بلکه در عمق آن فلسفه‏ای نیز برای زندگی نهفته است. ‏این دیدگاه تلاش بسیاری نموده تا کلیت انسان را مورد بررسی قرار دهد. مبدع نظریه روان‏کاوی “زیگموند فروید[2]“ می‏‏باشد.

فروید کسی بود که توانست افکار متقدمان خود را که به صورت پراکند‏های اظهار داشته بودند در نظمی هماهنگ و جامع ارایه دهد و از آن استفاده‏‏های نظری و عملی ببرد. ریشه افکار فروید را می‏توان در برخی از عقاید کلی که درطی چندین هزار سال مبنای همه افکار غربی بوده است یافت و هم می‏توان آن را در برخی از اکتشافات خاص قرن نوزدهم جستجو کرد (شفیع‏آبادی، 1388).

این نظریه به منظور شناخت انگیزه‏‏های درونی و عمیق رفتار و اختلال‏‏های روانی است که پس از تجزیه و تحلیل، انسان را برای غلبه بر این اختلال‏ها یاری می‏دهد و یا ‏این که رفتار انسان را به نحو شایسته‏ای تبیین می‏‏کند (شفیلد[3]، 1964، به نقل از شفیع‏آبادی، 1388).

نظریه ساختاری[4] فروید شخصیت را به سه قسمت نهاد[5]، من[6] و فرامن[7] تقسیم بندی می‏کند. او معتقد بود اگر سه بخش شخصیت به گونه‏ای هماهنگ با یکدیگر عمل ننمایند و در صورتی که میان آنها تعارض و کشمکش پدید آید، نتیجه‏ای جز اختلال شخصیت و ناراحتی روانی نخواهد داشت (برنر[8]، 2006).

پس از فروید برخی از روان‏شناسان بر روی اصطلاحات فروید کار کرده و آنها را شرح و بسط دادند. اولین حاصل این شرح و بسط پدیدآیی نظریه‏ای به نام “روان‏شناسی من” شد.

روان‏شناسی خود از دل قسمتی از روان‏تحلیل‏گری که علاقه به جمع‏آوری سخت‏گیرانه اختلال‏‏های شخصیت و دیگر اشکال مقاومت‏‏های درمانی در آسیب‏شناسی روانی بود، بیرون آمد (گلدبرگ[9]، 1990؛ کو‏هات[10]، 1971 به نقل از میلون[11]، لرنر[12] و وینر[13]، 2003). اولین فردی که وسیع‏ترین چارچوب شناخته شده از روان‏شناسی خود را توصیف کرد هینز کو‏هات (1971، 1977) بود (میلون، لرنر و وینر، 2003).

پس از فروید (1933)، کو‏هات به افراد با عنوان موضوع‏های مجزا اشاره می‏‏کرد، اگر چه او تا حد زیادی نظریه فروید را تغییر داد از جمله عدم تاکید بر تمایز‏های جنسیتی و سلطه‏جویانه (بانای[14] و همکاران و 2005).

براساس گفته کو‏هات (1971، 1977، 1984)، “خود[15] (که با عنوان یک فرایند[16] یا مجموعه[17] ‏‏در نظر گرفته می‏‏شود که تجربه ذهنی را سازماندهی می‏‏کند) ماهیت اصلی وجود روان‏شناسی خود را تشکیل می‏دهد و شامل حس‏‏ها[18]، احساسات[19]، افکار[20] و نگرش‏‏های[21] فرد نسبت به خودش و دنیای پیرامونش می‏‏شود”. در حالیکه فروید ضمیر فرد را به عنوان قسمتی از وجود افراد در نظر می‏‏گیرد (تا حدی همانند دیدگاه ویلیام جونز در مورد “من”) اما کو‏هات مفهوم فرد را به عنوان محور اصلی شخصیت (ایگل[22]، 1984) مانند نظریه جیمز[23] در مورد “من” در نظر می‏‏گیرد. به عبارت دیگر کو‏هات “خود” را به عنوان یک نیروی روان‏شناسی در نظر می‏‏گرفت که به توصیف پیشرفت شخصیت بالغ و سالم و همچنین شکل‏گیری بیماری‏‏های شخصیتی می‏‏پردازد. کو‏هات (1966 و b1978) به ارایه یک خط پیشبردی سالم عشق و علاقه به خود پرداخت که به سمت ایجاد ساختار منسجم فردی، ایجاد حس هویت، ارزش، معنا و عملکرد اجرایی حرکت می‏‏کند و به‏ ترویج ایجاد شخصیت واقعی افراد می‏‏پردازد (استعداد‏های اصلی و مهارت‏‏های اکتسابی). این فرضیه تاکید بیش از‏ انداز‏ه‏ای بر انسجام و پیوستگی فردی و خلاقیت و ایجاد شخصیت واقعی فرد دارد. بر اساس گفته کو‏هات (1971)، عشق و علاقه به خود از اول زندگی فعال می‏‏باشد و شرط لازم برای عملکرد مناسب شخصیت می‏‏باشد (بانای و همکاران، 2005).

ویژگی‏های زیر مجموعه “خود” در افراد متفاوت فرق می‏کند و بنابراین افراد به لحاظ شخصیتی دارای تفاوت‏‏های فردی هستند. این تفاوت‏ها می‏توانند نه تنها مسیر تحصیلی، شغلی، عاطفی و دیگر زمینه‏‏های زندگی انسانها را تحت‏الشعاع قرار دهند بلکه می‏توانند سبب انتخاب زمینه‏ای خاص در هر کدام از این مسیر‏ها شوند. به عنوان مثال در زمینه انتخاب شغل یکی از نظریه‏پردازانی که به اهمیت تیپ‏های شخصیتی در انتخاب شغل اشاره می‏کند، ‏‏هالند است (شفیع‏آبادی، 1387).

‏هالند نظریه‏ی خود را بر مبنای دو اصل مهم استوار نموده است؛ 1)انتخاب شغل و حرفه به نوع شخصیت فرد بستگی دارد و راهی برای ابراز وجو فرد به حساب می‏ آید، 2)انتخاب شغل و حرفه رابطه‏ی مستقیمی با طرز تلقی و گرایش فرد دارد. هالند به این نكته نیز معتقد است كه افرادی كه خودشناسی بیشتری دارند در مقایسه با كسانی كه خودشناسی كمتری دارند انتخاب‏‏های بهتری را انجام می‏دهند. وی خودشناسی را، توانایی فرد برای شناسایی استعداد‏های بالقوه در محیط اجتماعی، می‏داند. او تاثیر تجربیات دوران كودكی، نحوه‏ی تربیت كودك و فشار‏های اجتماعی را نیز در تعیین ترجیح‏‏های شغلی، نوع شخصیت و خودشناسی مهم ارزیابی می‏نماید (شفیع‏آبادی، 1387).

با شناخت این مطلب می‏توانیم بگوییم که هر فردی در هر شغلی که قرار دارد، دارای ویژگی‏‏های شخصیتی خاصی می‏باشد. به عبارت دیگر به زبانی ساده‏تر “خود” اشخاص در هر زمینه شغلی و حتی در همان زمینه نیز با یکدیگر متفاوت است.

به عنوان مثال تمرین‏‏های روان‏درمانی مدل خاصی از شیوه زندگی را بنا می‏کند که در شخصیت و نقش حرفه‏ای فرد به صورت مکمل ایفای نقش می‏کنند. تعداد کمی از حرفه‏‏ها هستند که بین شغل و نقش فرد یا به عبارتی بین زندگی شخصی و زندگی حرفه‏ای حد و مرزی قایل نیستند. تمامی توانایی‏‏ها در مشاهده، درک، حس و تشخیص به طور همزمان می‏توانند در ارتباط با مراجعین، خانواده و دوستان مفید باشند (کاتلر[24]، 2010).

از طرفی ویژگی‏‏های فرهنگ جهانی و اثرات آن بر هویت‏یابی پیامد‏هایی ویژه به همراه دارد که عبارتند از: هویت دو فرهنگی و آشفتگی هویت، فرهنگ‏‏های خودگزیده، تاخیر در پذیرش نقش‏‏های بزرگسالی، هویت مجازی، و هویت مصرفی، سپس چالش‏‏هایی که مواجهه با فرهنگ جهانی پیش روی مشاوران و روان‏شناسان قرار داده است. بنابراین در این زمان بیشتر از گذشته، لزوم ارتقای انعطاف‏پذیری و اتخاذ دیدگاهی گسترده‏تر به مسال رشدی به‏ویژه هویت‏یابی، برخورد منطقی با پیچیدگی مشکلات پدید آمده و لزوم بکارگیری رویکرد‏ها و راهبرد‏های متفاوت، احساس می‏شود (محسن‏زاده، شهرآرای، 1387).

پس می‏توان نتیجه گرفت هرچه میزان مولفه‏‏های شخصیتی درمان‏گر (یا مشاور) سالم‏تر باشد کارآمدی و تاثیر مثبت‏تری در محیط پیرامونی خود خواهد داشت، چه این محیط اتاق مشاوره باشد و چه در بین خانواده درمان‏گر.

شرتزر[25] و استون[26] (1974) مشاوران کارآمد و غیر کارآمد را در زمینه تجربه، نوع رابطه و عوامل شخصیتی از یکدیگر تفکیک می‏کنند (کاویانی و همکاران، 1381).

شفیع‏آبادی (1370) با مطالعه روی 190 دانشجو در مورد اینکه مشاور چه ویژگی‏هایی باید داشته باشد، نشان داد که غیر از تعهد (73 مورد)، علاقه به مشاوره (61 مورد)، رازداری (30 مورد) و نظم در کار (18 مورد) در حرفه مشاوره از اهمیت به سزایی برخوردار است لذا بدیهی است که مشاور باید در زمینه مشاوره، تجربه علمی و عملی داشته باشد (احمدی، 1387).

اما در گستره‏ای به پهناوری شخصیت یک انسان کدام مولفه می‏تواند در پرسشنامه “رشد خود” جای گیرد؟ برای پاسخ به این سوال و در این پژوهش مولفه‏‏هایی از شخصیت یک مشاور موفق و کارآمد انتخاب شده‏اند که این مولفه‏‏ها هم در جهت “رشد خود” است و هم بلوغ و سلامت جامعه نمونه را پوشش می‏دهد.

در زمینه ساخت ابزاری برای سنجش “نیاز‏‏های خود” و بر مبنای نظریه کو‏هات در غرب پژوهشی توسط بانای، می‏کولینسر[27] و شاور[28] (2005) انجام شده و طی آن پرسشنامه‏ای با سه محور بزرگ‏نمایی، آرمان‏سازی و ارتباط نفس[29] هنجار شده است. این آزمون تنها از زوایه نیازها به “خود” می‏‏نگرد.

ترول[30] و همکاران (2008) در پژوهشی بر روی 46 کارآموز روان‏شناسی، پزشکی، مددکاری اجتماعی و آموزشی و با استفاده از آزمون GHQ و با هدف بررسی رشد سلامت روان در افرادی که مشغول به کار حرفه‏ای هستند گزارش کرد که کارآموزانی که دیدگاه نسبتاً متفاوتی نسبت به توانایی خود در محیط کاری دارند، این دیدگاه به آنها کمک می‏کند که تنش‏های هیجانی‏شان را بهتر شناخته و در زندگی حرفه‏ای‏اشان موثرتر، متفکرتر و حساس‏تر عمل کنند. همچنین آنها در مقایسه با دیگر افراد آمادگی بیشتری در محیط کار داشته و فردیت باروری دارند.

بنابه مطالب ذکر شده لزوم تدوین و هنجاریابی این پرسشنامه برای جامعه مورد هدف می‏‏نماید.

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت