1-2 بیان مسأله. 8

1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق.. 12

1-4 اهداف پژوهش… 16

1-5 تعریف مفهومی متغیرها 16

1-5-1 افسردگی.. 16

1-5-2 درد معنوی.. 17

1-6 تعریف عملیاتی متغیرها 17

1-6-1 افسردگی.. 17

1-6-2 درد معنوی.. 17

 

فصل دوّم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش

2-1 افسردگی.. 19

2-1-2 الگوها و درمان‌های اختلال افسردگی.. 22

2-1-2-1 الگوی زیستی افسردگی.. 22

2-1-2-2 الگوی روان‌پویشی افسردگی.. 28

2-1-2-3 الگوهای شناختی افسردگی.. 30

2-1-2-4 الگوی وجودگرایی.. 33

2-1-2-5 افسردگی از دیدگاه معنوی‌گرایی.. 37

2-1-2-6 رویکرد اسلامی در تبیین افسردگی.. 42

2-2 درد معنوی.. 84

2-3  سابقه تحقیق.. 89

2-3-1 درمان با رویکرد اسلامی و افسردگی.. 89

2-3-2 درد معنوی و رویکرد هستی‌شناسی اسلامی.. 92

 

فصل سوّم: روش پژوهش

3-1 طرح تحقیق.. 96

3-2 جامعه، نمونه و روش نمونه‌گیری.. 96

3-2-1 جامعه آماری.. 96

3-2-2 روش نمونه‌گیری.. 97

3-2-3 ملاک‌های ورود به پژوهش… 97

3-2-4 حجم نمونه. 97

3-3ابزارهای پژوهش… 98

3-3-1  ویرایش دوم مقیاس افسردگی بک (BDI-II) 98

3-3-2 مقیاس درد معنوی.. 100

3-3-2-1 ویژگی‌های جمعیت‌شناختی مقیاس درد معنوی.. 100

3-3-2-2 روایی.. 101

3-3-2-2-1 همبستگی با نمره کل مقیاس… 105

3-3-2-2-2 روایی همزمان. 107

3-3-2-3 پایایی.. 108

3-4 روش اجرا 109

3-5- مداخله. 109

3-6 روش تجزیه و تحلیل داده‌ها 112

 

فصل چهارم: یافته‌ها

4-1 یافته‌های توصیفی متغیرهای پژوهش… 114

4-2 تحلیل استنباطی.. 115

4-2-1 فرضیه اول: گروه‌درمانی با رویکرد هستی‌شناسی اسلامی ، تأثیر

معناداری بر میزان افسردگی در دانشجویان افسرده دارد. 115

4-2-2 فرضیه دوم: گروه‌درمانی با رویکرد هستی‌شناسی اسلامی، تأثیر

معناداری بر میزان درد معنوی در دانشجویان افسرده دارد. 117

 

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری

5-1 بحث یافته اول. 120

5-2 بحث یافته دوم. 122

5-3 نتیجه‌گیری.. 125

5-4 محدودیت‌ها 126

5-5 پیشنهادات.. 126

 

منابع

منابع فارسی.. 127

منابع انگلیسی.. 138

 

چکیده و صفحه عنوان به انگلیسی

فهرست جدول‌ها

جدول 3-1 میانگین و انحراف استاندارد سن شرکت‌کنندگان به تفکیک گروه‌ها 98

جدول 3-2 فراوانی شرکت‌کنندگان بر اساس متغیرهای جمعیت‌شناختی.. 101

جدول 3-3: ماتریس عامل‎‌های چرخش یافته به شیوه واریماکس… 103

جدول3-4: ماتریس همبستگی مؤلفه‌های مقیاس و نمره کل آزمون. 106

جدول3-5: ماتریس همبستگی مقیاس درد معنوی و سلامت معنوی و ابعاد آنها 107

جدول3-6: مقادیر پایایی مقیاس درد معنوی و ابعاد آن. 108

جدول 3-7: پلن گروه‌درمانی هستی شناسی اسلامی.. 111

جدول 4-1 میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در گروه آزمایشی و

کنترل. 115

جدول 4-2 نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری روی نمرات پس‌آزمون

افسردگی با کووریت پیش‌آزمون. 116

جدول 4-3 میانگن تعدیل شده متغیر وابسته افسردگی.. 116

جدول 4-4 نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری روی نمرات پس‌آزمون درد

معنوی با کووریت پیش‌آزمون. 117

جدول 4-5 میانگن تعدیل شده متغیر وابسته درد معنوی.. 118
فهرست نمودارها

نمودار 4-1، میانگین نمرات افسردگی قبل و بعد از درمان. 117

نمودار 4-2، میانگین نمرات درد معنوی قبل و بعد از درمان. 118

چکیده

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی گروه‌درمانی با رویکرد هستی‌شناسی اسلامی بر میزان درد معنوی در دانشجویان با مشکلات افسردگی بوده‌است. روش مورد استفاده در این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی سال تحصیلی 93-94 در دانشگاه فنی-حرفه‌ای بودند. به منظور انجام پژوهش، تعداد 30 نفر از دانشجویان دختر برای شرکت در این برنامه در نظرگرفته شدند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15=n) و کنترل (15=n) جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس افسردگی بک ویراست دوم (1968) و مقیاس محقق ساخته درد معنوی بود. داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آزمون کوواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که درمان با رویکرد هستی‌شناسی اسلامی به طور معناداری (001/0p<) بر کاهش افسردگی و درد معنوی در دانشجویان مؤثربود.

مقدمه

افسردگی حالتی هیجانی است که مشخصه آن غمگینی زیاد، احساس بی‌ارزشی، احساس گناه، کناره‌گیری از دیگران و از دست دادن علاقه و اشتیاق به فعالیت‌های عادی است (داویسون و نیل[1]، 2001). افسردگی قسمت عمده‌ای از مشکلات سلامت روانی را تشکیل می‌دهد (بری[2]، 2003).

بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، افسردگی دومین بیماری شایع پس از بیماری قلبی-عروقی است. این اختلال به عنوان نخستین معضل سلامت در دنیا و به عنوان مادر بسیاری از بیماری‌ها تلقی می‌شود. شیوع این بیماری در طول عمر پانزده درصد و در زنان به بیست و پنج درصد می‌رسد (چهارمین ویراست تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[3]، 2000).

در واقع همه افراد در دوره‌هایی از عمر خود افسردگی را تجربه می‌کنند، این احساس معمولا! به‌دنبال فقدان یا ناکامی ایجاد می‌شود و در شرایط طبیعی پس از چند ساعت یا چند روز از بین می‌رود. به هر حال، هر گاه احساس‌های افسرده‌وار تداوم یافته و در سلامتی و بهزیستی اجتماعی شخص اخلال نماید، در آن صورت کمک حرفه‌ای الزامی خواهد بود (کهرازی، آزاد فلاح و اللهیاری، 1382).

در سبب‌شناسی این اختلال از عوامل چندی یاد نموده‌اند که متناسب با این عوامل، شیوه‌های درمانی گوناگونی پیشنهاد شده‌است. درمان‌هایی نظیر دارودرمانی، الکتروشوک، روان‌تحلیل‌گری، شناخت‌درمانی، گروه‌درمانی، درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی را می‌توان نام برد (کاپلان و سادوک[4]، 1995؛ به نقل از غباری بناب، 1385). در سال‌های اخیر علاوه بر روش‌های برگرفته از نظریه‌های روان‌شناختی، درمان‌های معنوی و مذهبی نیز جایگاه علمی خود را باز نموده‌اند (مک لایف، لارسون، هایت، کوئنیگ، تورسون[5]، 2000).

با توجه به شیوع اختلال افسردگی که 75% از موارد بستری را در بیمارستان‌های روانی به خود اختصاص داده‌است (هاوتون[6]، 1990)، روان‌درمانی فردی نمی‌تواند پاسخگوی این مشکل باشد. یک راهبرد اصلی برای مؤثرتر کردن درمان، ارائه آن در گروه است (فری[7]؛ ترجمه

پایان نامه

 صاحبی، حمیدپور و اندوز: 1384).

گروه‌درمانی شکلی از روان‌درمانی است که در آن دو مراجع یا چند بیمار با یک یا چند درمانگر کار می‌کنند. این روش، روش متداول و جاافتاده‌ای است که در آن اعضای گروه می‌توانند از تجربیات دیگران آگاه شده و از آن‌ها درس بگیرند. این روش درمانی نسبت به روان‌درمانی فردی، هم از نظر هزینه‌ای باصرفه‌تر است و هم در بیشتر موارد اثربخش‌تر، به علاوه، معمولاً کسانی که از بیماری ذهنی یا مشکل رفتاری رنج می‌برند، دچار احساس تنهایی، انزوا و متفاوت بودن هستند. گروه‌درمانی فضایی را برای گردآمدن افرادی که در حال حاضر درگیر مشکل مشابهی هستند یا در گذشته به مشکل مشابهی گرفتار بوده و اکنون نجات یافته‌اند، فراهم می‌سازد. اعضای گروه همچنین می‌توانند با پشتیبانی عاطفی از یکدیگر، رفتارهای تازه‌ای را تجربه کنند (ون واگنر[8]، 2006؛ به نقل از بوالهری، نظیری و زمانیان، 1391). پیشرفت علم روان‌شناسی از یک سو و ماهیت پیچیده انسان از سوی دیگر، باعث شده که نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته‌های مادی قد علم کند و اهمیت بیشتری یابد (فردیکسون، ترجمه موسوی: 1387).

امروزه تأکید بر اینکه در کنار بعد زیستی سلامت جسم، باید به ابعاد روانی، اجتماعی و معنوی سلامت فرد نیز توجه کرد، رو به فزونی گذاشته است. در فرهنگ و فضای ایرانی-اسلامی، مهمترین عامل تأثیرگذار بر سلامت فرد، رسیدن به سلامت معنوی است که اندیشه و ادبیات آن بر اساس قرآن شکل گرفته و تدوین یافته است و منبعی مهم برای توصیف سلامت معنوی و شاخص‌های آن و راه‌های رسیدن به آن به شمار می‌رود (مرندی، عزیزی، 1389). از حدود 40 سال پیش، نتایج تحقیقاتی ارائه شد که ارتباط عوامل دینی و اعتقادی را با شاخص‌ها و پیامدهای جسمی آن مانند مرگ نشان داد و از آن زمان، شاخص معنویت نیز در تعریف سلامت وارد و به تدریج در نوشته‌های علمی آورده شد (راجرز و اسکیدمور[9]، 2010).

اکستین و کرن[10] (2004) درباره‌ی آموزه‌های معنوی چنین می‌گویند: آموزه‌های معنوی به مثابه آگاهی از هستی یا نیرویی فراتر از جنبه‌های مادی زندگی هستند که احساس عمیقی از وحدت و پیوند با کائنات را بوجود می‌آورند. فیشر[11] (2000) عنوان کرده‌است که توجه به بعد معنوی تأثیر زیادی در داشتن یک زندگی کامل دارد.

سوراجاکول، آجا، چیلسون، رامیرز و ایرل[12] (2008)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که معنویت نقش عمده‌ای در افسردگی دارد، این پژوهشگران دریافتند که سطح افسردگی افراد معنوی پایین‌تر است.

اغلب بیماران در مواجهه با بیماری به سمت حالات معنوی روی می‌آورند. اما در بعضی مواقع همین باورهای معنوی مشکل‎آفرین هستند و بیماران، پریشانی‌های معنوی را به عنوان عوامل استرس‌زا تجربه می‌کنند (خدابخشی، 1392). این امر بخصوص در بیماران دچار افسردگی که با علائمی منفی همچون ناامیدی، دلسردی، بدبینی، احساس گناه و از دست دادن انرژی و علاقه دست و پنجه نرم می‌کنند، بیشتر خود را نمایان می‌کند.

یونگ (1933) در کارهای خود به این نتیجه رسید که افراد رشد یافته در جستجوی معنایی برای زندگی خود هستند و بدون حل موفقیت‌آمیز چنین جستجویی، زندگی بطور غیر قابل تحملی دردناک شده و فرد دچار افسردگی عمیق می‌شود (برآبادی، 1383). ناامیدی از رسیدن به درک و مفهوم علت و غایت، در جهان هستی و سردرگمی درباره جایگاه خود در جهان هستی و اتصال و ارتباطی که موجودات هستی و انسان‌ها با یکدیگر دارند و به خصوص ناامیدی از درگاه خداوند، به دلیل عدم شناخت وجود لایتناهی او و نیز عدم شناخت خویشتن به عنوان افضل موجودات، می‌تواند فرد را به انتهای درماندگی و یأس و پوچی بکشاند. یأسی که در وجود خود، افسردگی را همراه دارد.

در طول تاریخ، مذهب، معنویت و پزشکی به هم آمیخته‌اند. پزشکان بنام ایرانی نیز در کتب پزشکی کهن به مفهوم «طب روحانی» به تفصیل پرداخته‌اند. «طب روحانی» علمی است که به کمالات قلوب و امراض، دوا، کیفیت حفظ صحت و اعتدال آن، تدبیر کردن منفعت آنچه از اعراض نفسانی که نافع است و دفع مضر آنچه مضرت است، می‌پردازد (دهخدا، 1377). جرجانی، «طبیب روحانی» را عارفی می‌داند که از طریق ارشاد و تکمیل، قدرت انجام این طب را دارد (محقق، 1378).

در دهه‌های اخیر، مباحث عرفانی و معنوی و تعالیم اشراقی بیش از پیش جایگاه خود را بازیافته است و اهل نظر در حوزه‌ی عرفان، حکمت، هنر، ادبیات و روان‌شناسی به نقش معجزه‌آسای عرفان و ارزش‌های معنوی در پاسخ به نیاز‌های تکاملی انسان و درمان ناملایمات و بیماری‌های روحی و روانی فرد و رسیدن او به سلامت روان تأکید فراوانی دارند (کریمی، 1383). یکی از اجزای زندگی سالم، توجه به نیازهای معنوی است. معنویت مبتنی بر جهان‌بینی توحیدی، سبک زندگی انسان را اعتلا می‌بخشد (اژدری‌فرد، قاضی و نورانی‌پور، 1389).

بر این اساس، می‌توان گفت که اگر نگاه به انسان و مطالعه در ابعاد مختلف وجودی او و به طور مثال، مطالعه درباره روان آدمی و امور مربوط به آن، از جمله مسأله سلامت روانی، صرفاً بر اساس مبانی تجربه‌گرایی و آزمایش انجام گیرد و به گونه‌ای باشد که منجر به پالایش علم از اعتقادات ماورای طبیعی و معارف وحیانی گردد، عملاً انسان خود را از معارف بسیاری درباره خود و جهان هستی محروم ساخته و همچنان در یک شناخت‌شناسی محدود باقی می‌ماند (تبرایی، 1389).

امروزه دیدگاه‌های وجودی و شناختی، نقش مهمی برای هستی‌شناسی که افراد در نگرش‌ها و باورهای خود دارند، قائل هستند. هستی‌شناسی یا همان فلسفه فرد در زندگی و دید او به پدیده‌های هستی، چارچوبی به باورهای فرد می‌دهد که وی را به سمت رفتارهای خاصی هدایت می‌کند (محمدپور، 1389).

هستی‌شناسی، علم به وجود است، آگاهی انسان به وجود خود، جهان و ویژگی‌های آن. هستی‌شناسی تا اندازه زیادی تحت تأثیر فرهنگ و مذهب قرار دارد. از سویی اسلام، دینی است که سریع‌ترین رشد را در سطح جهانی داراست (وال پل، مک لیان، هوس، کترل و میر[13]، 2012) و مراجعان مسلمان ترجیح می‌دهند که درمانی متناسب با نگرش دینی خود دریافت کنند.

هنگامی که از شیوه مسلمانی یاد می‌شود، همانا منظور انسانی آگاه به هستی است، موجودی آگاه که می‌داند عالم محضر خداست و هر لحظه و هر جا خداوندی که مهربان‌ترین است و صبرش برای بازگشت بندگانش پایانی ندارد، در انتظار است تا بندگانش را در چتر رحمت و عفو خود قرار دهد (خدابخشی، 1392).

معنویت از دیگاه مکاتب الهی، خداشناسی، خدا جویی و خدا محوری همراه با شناخت هدف خلقت و زندگی و تلاش در جهت تکامل بعد معنوی و خودسازی و توکل (شامل شناخت خدا به عنوان قدرت و حکمت مطلق، انجام وظایف فردی و در عین حال همواره خدا را در جایگاه خدایی و بی‌نهایت دیدن) است (اصفهانی، 1389).

هستی‌شناسی اسلامی، ماهیتی منحصر به فرد دارد و به دلیل اینکه از آموزه‌های قرآنی برگرفته شده و از سوی خداوند به عنوان آفریدگار و آگاه به تمامی مسائل انسان مطرح شده است، می‌تواند انسان را به کمال دنیوی و اخروی هدایت کند. هستی‌شناسی اسلامی وابسته به جهان‌بینی الهی است (رضاپورمیرصالح، اسمعیلی و فرحبخش، 1392). الزنتانی در سال 1993 اصول دیدگاه اسلام را با استناد به آیات قرآن کریم این‌گونه مطرح می‌کند: تأثیر متقابل میان انسان و جهان، انسان برترین موجود جهان، نظم و غایتمندی در جهان، موازنه میان روح و ماده در موجودیت آدمی، حرکت و تغییر در جهان و اجزای آن، مخلوق بودن جهان و وجود در جهانی با صفات کمالیه بر آن، و دلالت جهان بر خالقش (اسمعیلی، 1389). اختلالات روانی در فرآیند ارتباطی مسلمانان عموماً نتیجه گناه یا خواست الهی بیان شده است. مداخله‌ها یا روش‌های مذهبی بارها به شفا دهنده متوسل شده‌اند. روزه‌گرفتن، توبه و خواندن قرآن معمولاً شکل‌هایی از فرآیند درمان و شفادهی است. این اعتقادات، ارتباط نزدیکی با بهبود بیماری دارد. تا آن‌جا که مطالعات نشان می‌دهد، هیچ یک از مکاتب موجود روان‌شناسی، قانونی که در تمام جوامع بشری قابل اجرا باشد، ندارند و ضمانت اجرایی در مورد قوانین فرضی آن‌ها در هیچ یک از جوامع بشری مشاهده نمی‌شود. تنها مکتب روان‌شناسی که در طول تاریخ، امتحان خود را داده و توانسته است در طی قرون متمادی زندگی، قشرهای وسیعی از جوامع بشری را نظم و آرامش بخشد و آن‌ها را به سمت رشد حرکت دهد، روان‌شناسی برگرفته از آموزه‌های دین اسلام است.

آموزش‌های مکتب روان‌شناسی اسلامی، به منظور ایجاد رشد در انسان به هر دو جنبه نظری و عملی توجه دارد. نکته بسیار مهمی که در مورد اصول بهداشت روانی باید توجه داشت، این واقعیت است که در تمام آموزش‌های الهی، قوانین، فطری و عقلانی هستند و به همین دلیل در تمام منطق جغرافیایی و در تمام زمان‌ها قابل استفاده می‌باشند (کاظمی، بهرامی، 1393). بررسی اصول روان‌شناسی اسلامی و جریان‌های اصلی روانی در انسان، این واقعیت را نشان می‌دهد که انسان در حالت سلامت فکر، همواره در حالت پویایی در مسیر رشد می‌باشد. کندی، توقف و سیر معکوس در این روند، موجب بروز اختلالات واکنشی روانی و اختلالات شخصیت می‌گردد (حسینی، 2001). پژوهش‌های مختلف نشان داده است که عملکرد مذهبی با پایین بودن اضطراب، افسردگی، طلاق، خودکشی و سوء مصرف مواد و الکل همراه است. هدف عمده ادیان الهی، راهنمایی و هدایت بشر، کمک به چگونه زیستن و حفظ او در برابر انحراف از مسیر رشد می‌باشد (جذرپور، برخورداری، 2003). تجربه‌های عینی و بررسی‌های اجتماعی نشان داده‌اند، افرادی که با آموزه‌های راستین دینی و اخلاقی پرورش یافته‌اند، بیشتر از آن‌هایی که چنین آموزش‌هایی نداشته‌اند در راه هدف‌های ارزنده اجتماعی و تأمین سلامت جسمی و روانی گام برداشته‌اند. در روان‌شناسی اسلامی رسیدن به کمال مطلق، هدف اصلی بوده و یکی از عواملی که رسیدن به آن را فراهم می‌کند، سلامت روانی است (کاظمی و بهرامی، 1393).

درمان هستی‌شناسی مبتنی بر رویکرد اسلامی، با پاسخ‌گویی به این چرایی‌ها و چالش‌های ذهنی، نشان از درمانی دارد در چارچوب فکری و اعتقادی متناسب با بافت مذهبی جامعه که حاصل یک پارادایم الهی است و چنین درمانی براساس اصل فطرت وجودی انسان، بی‌شک سلامت روان به همراه خواهد داشت، چرا که انسان را به‌سوی حقیقت وجود خود فرامی‌خواند.

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت