5-فرضیه های پژوهش. 5

6-پیشینه پژوهش. 6

7- محدودیت های تحقیق. 7

8-هدف کلی. 7

9-روش تحقیق. 7

10- خلاصه تحقیق. 8

1-2-مفهوم دین. 10

2-2-مفهوم فلسفه. 11

3-2-فلسفه دین. 13

2-4-شباهت‌ها و تفاوت‌ها دین و فلسفه. 14

2-4-1- روش‏های معرفتی در علوم و معارف اسلامی. 14

2-4-2- عصمت معرفت وحیانی و حجیت عقل. 15

2-4-3- اشتراک در مسائل. 15

2-4-4- اشتراک غایت فلسفه و دین. 16

2-4-5- اشتراک در روش. 16

2-4-6- وابستگی دین و فلسفه به‌یکدیگر و تقدم و تاخر آنها. 16

2-4-7-محدودیت عقل و ضرورت رجوع به وحی. 18

2-5-مفهوم عقل گرایی. 18

2-6-مغهوم دین گرایی. 21

2-7-زندگی نامه ابن رشد. 21

آثار فلسفی او. 22

2-8-زندگی نامه فارابی. 23

2-9-عقل و دین از دیدگاه فیلسوفان مسلمان. 27

2-9-1-ابن‌سینا و اثبات عقلانی نبوت. 27

2-9-2- شیخ اشراق و عقل و وحی. 27

2-10-ارتباط میان فلسفه و دین و نیز علوم تجربی و دین. 27

2-11-بررسی رابطه دین و فلسفه در تاریخ فلسفه غرب. 31

2-12-تفاوت فیلسوف و متفکر دینی. 31

1-3-آرای دین شناسانه فارابی درباب رابطه دین و فلسفه. 34

2-3-رابطه فلسفه و دین یا عقل و ایمان در اندیشه فارابی. 34

3-3-روش شناسی فارابی در جمع میان دین و فلسفه. 40

4-3-زبان دین در اندیشه فارابی. 42

5-3- فارابی و زبان دین در فلسفه دین معاصر. 45

6-3-تقدم فلسفه بر دین یا تقدم دین بر فلسفه از منظر فارابی. 47

3-7-فلسفه فارابی. 51

3-8-وجودشناسی فارابی. 52

پایان نامه

 
























3-9-روانشناسی فارابی. 55

3-10-نبوت از دیدگاه فارابی. 56

3-11-دین شناسی فارابی. 58

1-4-زندگی و آثار:. 61

2-4-فلسفه ابن رشد. 62

2-4-1- وجود شناسی:. 62

2-4-2-. خدا و صفات او. 66

3-4-2- نبوت. 68

4-4-2- معاد. 69

5-4-2- فلسفه و دین. 70

3-4-عقاید و اندیشه های ابن رشد. 74

4-4-نوشته‌های ابن‌رشد درباره عقل. 76

5-4-بررسی عقل نظری از دیدگاه ابن‌رشد. 78

6-4-هدف کوشش‌های عقلی‌ و معنوی انسان‌ از دیدگاه ابن‌رشد. 79

7-4-بررسی نظریات‌ ابن‌رشد را درباره هماهنگی‌ میان‌ دین‌ و فلسفه   80

8-4- فلسفه و دین از دیدگاه ابن رشد. 81

1-8-4-دین و فلسفه. 84

1-8-4-راه حلّ تعارض علم و دین. 84

مقدمه اول: شرع نظر فلسفى را واجب دانسته است. 84

مقدمه دوم: دین را ظاهر و باطن است و تأویل ضرورى. 86

مقدمه سوم: شرایط تأویل. 87

مقدمه چهارم: كدام معناى تأویلى را باید انتخاب كرد؟. 87

مقدمه پنجم: شرع متمّم عقل است. 88

نتیجه گیری. 92

Abstract 97

 

چکیده

 ایجاد وفاق میان «فلسفه و دین» و نیز «حکمت و شریعت» مسأله اى است که از دیرباز اندیشمندان زیادى بدان توجه داشته و خواسته اند میان داده هاى عقل و داده هاى ایمان ارتباط و انسجام پدید آورند.توجهى که فلاسفه اسلام به این موضوع نشان داده اند، از جمله غزالی از چند جنبه است: یکى آن که فلسفه قدیم یونان در چند موضوع با دین اسلام مخالف بود، از جمله مسأله خلق عالم و قدیم بودن آن و صفات خدا و امثال آن. دیگر آن که گاهى فلسفه از سوى علماى مذهبى مورد سرزنش قرار مى گرفت و احساس مى کردند که فلسفه براى دین خطر بزرگى است. در این پایان نامه در سعی شده آرای ابن رشد و فارابی را راجع به رابطه دین و فلسفه بررسی کنیم.در فصل اول به مفاهیم و کلیات پرداخته شده و در فصول بعدی آرای فارابی و ابن رشد مورد تحلیل قرار میگیرد. در این تحقیق به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات این پژوهش کیفی محسوب می شود و روش تجزیه و تحلیل مبتنی بر عقل و تفکر و استدلال از شاهد مثال است وبا توجه به اطلاعات بدست آمده و پس ازجمع بندی  و تجزیه و تحلیل  نتایج آن ارائه می گردد.

 

واژگان کلیدی:دین ،فلسفه،فارابی،ابن رشد

 

 

 

فصل اول :کلیات

 

 

مقدمه

1-علت انتخاب موضوع تحقیق

حقیقت شریعت در نفس‏الامر به برهان عقلی محض منجر می‏شود، لذا اگر عقل به‏نحو صحیح هدایت شود با حقایق دین هماهنگ خواهد بود و از این هماهنگی و قرابت، نیرومندتر خواهد شد، که حکمت متعالیه گواه روشن این مدعاست.دین به‏حکم این‏که، فعل تشریعی خداوند حکیم است و برای هدایت بشر مقدر گردیده است، نه‏تنها به یکی از ابعاد وجودی انسان تعلق ندارد بلکه هماهنگی نظام تکوین و تشریع  ایجاب می‏کند، که همه ابعاد وجودی انسان را شامل و با آن پیوند داشته باشد. قرآن کریم به بعد معرفتی و عقلانی انسان اهتمام می‏ورزد و می‏فرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین » (سوره، نحل، آیه ۲۵).یعنی پیامبر اکرم مأموریت دارد تا از روش‏های برهانی، خطابی و جدال احسن استفاده کند و با مردم درباره توحید سخن بگوید. او نیز به این رسالت الهی جامه عمل می‏پوشد و به گواهی قرآن کریم و نیز روایات اسلامی همه این روش‏ها را به‏کار می‏بندد و در حقیقت، کار فیلسوفانه، متکلمانه و واعظانه جلوه‏ای از کار پیامبرانه است.حاصل آن‏که، تفکر و بصیرت عقلی و فلسفی، جزء متن دیانت اسلامی است و این امر با آرامش قلبی و خشیت روحی حاصل از ایمان به خدا نه‏ تنها منافات ندارد بلکه پیوند ناگسستنی دارد.

2-بیان مساله

ایجاد وفاق میان «علم و دین» و نیز «حكمت و شریعت» مسأله ای است كه از دیرباز اندیشمندان زیادی بدان توجه داشته و خواسته اند میان داده های عقل و داده های ایمان ارتباط و انسجام پدید آورند. توجهی كه فلاسفه اسلام به این موضوع نشان داده اند از چند جنبه است: یكی آن كه فلسفه قدیم یونان در چند موضوع با دین اسلام مخالف از جمله مسأله خلق عالم و قدیم بودن آن و صفات خدا و امثال آن. دیگر آن كه گاهی فلسفه از سوی علمای مذهبی مورد سرزنش قرار می گرفت و احساس می كردند كه فلسفه برای دین خطر بزرگی است.این گروه غالباًمردم را علیه این پیشرفت فكری تحریك می كردند.در مقابل، فلاسفه با این كار خود، می خواستند از آسیب این گروه در امان بمانند; این شیوه را رواج دادند تا در پناه آن بتوانند دیگر عقاید خود را ترویج كنند. معتزله پیش از همه، به فكر ایجاد وفاق میان دین و فلسفه افتادند; گفتند: عقل و وحی ـ هر دو ـ از جانب خدایند و یكی مكمّل دیگری،ومیانشان هیچ گونه تعارضی نیست. وحی معقول است; زیرا از جانب خدای حكیم است و چون معقول است با عقل تناقضی ندارد و اگر میان وحی و عقل اختلافی دیده شد، باید به تأویل پرداخت.متفکرین و فلاسفه اسلام  از دوران نخستین کوشیدند تا رابطه مثبت و صحیحی  را بین دین و فلسفه برقرار کنند و در این راه از روشها ، ادله  و مسائل مختلف بهره گرفتند.مسئله رابطه دین و فلسفه پس از پیدایش رشد و تطور و سیر طبیعی  خود را در اسلام طی نمود و پس از تکامل تا حدزیادی به برقراری رابطه دین و فلسفه در ادیان دیگر نیز کمک کند . مسئله رابطه دین و فلسفه در اسلام تنها یک مسئله نظری نبود بلکه بازده و پی آمدهای عملی نیز  به دنبال  داشت.از طرفی فارابی نه تنها می کوشد آرای فیلسوفان بزرگ یونان را با یکدیگر تلفیق کند که سعی در جمع میان دین و فلسفه یا به عبارت دیگر عقل و وحی نیز دارد. فارابی از جمله فیلسوفان مابعدالطبیعه ای است که در فلسفه خود دستگاهی فلسفی ایجاد كردهه اند. مؤلفه های فلسفی دستگاه مابعدالطبیعی او پیوندی تنگاتنگ بایکدیگر دارند. بنابراین تنها هنگامی می توانیم به فهم درستی از اندیشه های فارابی درباب دین برسیم که دین را در پیوند با فلسفه او در نظر آوریم. جالب این است که هر گاه فارابی می خواهد درباره دین سخن بگوید، مثلاً، در کتاب الحروف یا در کتاب تحصیل السعاده آن را در کنار و در پیوند با فلسفه مطرح می کند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت