یكی از آسیب های جدی كه جامعة‌ ما را تهدید می كند گسترش روزافزون كودكان خیابانی است كه به دلایل گوناگون بخشی یا همة‌اوقات خود را در خیابان ها سپری و عمدتاً  از طریق تكدی ، بزهكاری و شغل های كاذب و فصلی امار معاش می كنند . گرچه آمار دقیقی از تعداد این كودكان در دسترس نیست ، آماری كه براساس جمع آوری بخشی از این كودكان تهیه شده بیانگر اهمیت و عمق این فاجعة عظیم ملی است كه صرف نظر از مشكلات و مسائلی كه در حال حاضر ایجاد می كند ، پیامدهای ناگوارتری در آینده ای نه چندان دور برای جامعه در پی خواهد داشت. طبق آمار رسمی فقط در سال 78 و نیمة‌ اول سال 79 حدود 7 هزار كودك خیابانی را یكی از مراكز جمع آوری این كودكان پذیرفته و نگهداری كرده است ، كودكانی كه از یك روز تا شش سال را در خیابان ها سپری كرده اند و حداقل سن آن ها 3 سال بوده است .

 

 در سال‌های گذشته، شاهد طرح جمع‌آوری ساماندهی کودکان خیابانی بودیم که  تعدادی از آنها همشهری محسوب می‌شوند و برخی دیگر میهمانان ناخوانده کشورهای همسایه. متولیان این امر از بهزیستی گرفته تا شهرداری، کمیته امداد و یا سایر دستگاه‌های اجرایی، یکدیگر را به کم‌توجهی در مسئولیت‌شان، عدم تخصیص اعتبار، عدم اجرای صحیح و اصولی طرح متهم می‌کنند و در پی آن هنوز که هنوز است نه طرح به شور رسیده و نه کودک خیابانی سامان یافته است.

 

آوردن این مقدمه بهانه‌ای بود برای پرداختن به بحث آسیب‌شناسی پدیده کودکان خیابانی و خطراتی که متوجه ایشان از طرف جامعه و همچنین وجود این کودکان در بطن روزمرگی کلان شهرها و شهرهای بزرگ دارد که رفع  این مشکل تنها در سایه توجه بیشتر وتخصیص مکانی برای نگهداری این کودکان امکان پذیر است.

 

اهمیت پرداختن به پدیده کودکان خیابانی

 

بی‌شک اندیشه مطالعه و بررسی کودکان خیابانی در سال های گذشته اذهان کارشناسان مسائل اجتماعی را مشغول نموده است. کودکان فقیر دارای خانواده یا بدون خانواده که در خیابان‌ها، ایستگاه‌های راه‌آهن، و سایر مراکز تجاری زندگی می‌کنند، بخشی از جامعه بشری هستند که پرداختن به آن، جلوگیری از شروع آسیب‌های اجتماعی است.

 

بر طبق نظر یونیسف، کودکان خیابانی با واقعیت تلخی از جدایی فزاینده خانواده روبه‌رو هستند و در خطر از دست دادن امکانات اساسی همچون بهداشت و آموزش می‌باشند. کودکان خیابانی با فقر شدید و تجربه مجموعه خطراتی مواجه هستند که اثر مخربی بر سلامتی آنها دارد. آنها با گرسنگی و تغذیه ضعیف، مشکلات بهداشتی، فقدان سلامت روانی، تأخیر تحولاتی، مشکلات روان‌شناختی و عدم پیشرفت تحصیلی مواجه هستند. این پیامدهای بی‌خانمان با دیگر پیامدها زنجیره‌ای را تشکیل می‌دهند که نیازهای تغذیه‌ای کودکان برآورده نشود. رشد، تحت تأثیر قرار گرفته و به تبع آن سلامت جسمانی به خطر می‌افتد و این امر بهداشت روانی را به شدت تحت تأثیر قرار داده، و در نتیجه توانایی تمرکز کاهش می‌یابد و در پی آن عملکرد اجتماعی به شدت دچار افت می‌شود.

 

کمبود این امکانات در سنین نوجوانی و جوانی برای دختران بی‌خانمان در زمان بارداری که عمدتاً ناخواسته است، کودکان بی‌خانمان را در معرض وزن کم در زمان تولد، مشکلات سلامت و بیماری‌های مزمن، مشکلات شناختی و تحولی سنین رشد و مشکلات تحصیلی قرار می‌دهد. البته این نکته قابل تأمل است که تعداد بسیار کمی از این کودکان از امکان تحصیلات ابتدایی برخوردار می‌گردند.

 

مشکلات سلامتی با مشکلات روان‌شناختی همراه با عملکرد ضعیف اجتماعی، اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری به دنبال حضور در خیابان، منجر به بروز شدید‌ترین آسیب‌های روانشناختی می‌شود.

پایان نامه و مقاله

 























 

کودکان خیابانی چه کسانی هستند؟

سازمان جهانی بهداشت، کودکان خیابانی را به چهار گروه مختلف دسته بندی کرده است:

۱ – کودکانی که در خیابان‌ها زندگی می‌کنند و اولین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه است.

۲ – کودکانی که از خانواده خود جدا شده‌اند و موقتاً در مأمنی مانند خانه‌های متروک و سایر ساختمان‌ها، پناهگاهها و سرپناه‌ها زندگی می‌کنند و یا از منزل یک دوست به منزل دوست دیگر می‌روند.

۳ – کودکانی که تماس با خانواده خود را حفظ می‌کنند ولی به علت فقر، پرجمعیت بودن خانواده و یا سوءاستفاده جنسی و جسمی از آنان در بعضی شب‌ها و اکثر ساعات روز را در خیابان‌ها به سر می‌برند.

۴ – کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری می‌ شوند اما قبلاً در وضعیت بی‌خانمانی به سر می‌برده‌اند و در معرض خطر برگشت‌ به همان وضعیت هستند.

از مشخصات برجسته کودکان خیابانی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

بیگانه و طرد شدن آنها از نظام و ساختار معمول اجتماعی، اقدام به رفتارهای شدید ضداجتماعی (Anormy) و صدمه به خود، داشتن سوء ظن به خدمات رسمی و در نتیجه استفاده کم از منابع کمی موجود، زندگی کردن پایین‌تر و خارج از محدوده‌های سنتی سیستم رفاهی.

وجه مشخص دیگر این کودکان گذراندن وقت زیاد در خیابان است. همچنین خیابان منبع اولیه برای معاش این گروه محسوب می‌شود و بدین ترتیب مشخص می‌گردد که به طور شایسته و مطلوب توسط بزرگسالان نگهداری نمی شوند. این کودکان معمولاً یا دارای یک والد پدر یا مادر بوده و یا شاهد حضور ناپدری یا نامادری در خانه هستند. در حالت‌های بعدی می‌توان از کودکانی نام برد که بی‌سرپرست هستند و یا در مراکز شبانه‌روزی بهزیستی نگهداری می‌شوند.

کودکان خیابانی از لحاظ تأمین معاش به چند گروه تقسیم می شوند:

متکدیان، بزهکاران (سارقین، توزیع‌کنندگان مواد مخدر، متخلفین جنسی)، – کارگران خیابانی در مشاغل کاذب، کارگران خیابانی در مشاغل واقعی، ولگردان متکدی با مشاغلی همچون تنقلات فروشی، واکسی، روزنامه و گل‌فروشی، فال، کوپن فروشی و در نهایت ضایعات جمع کن‌ها.

در این میان کودکان خیابانی هستند که با خانواده تماس‌های مکرر دارند، به مدرسه می‌روند و در پایان روز به خانه برمی‌گردند. عده‌ای دیگر، گاهگاهی با خانواده تماس دارند، به مدرسه نمی‌روند و به ندرت شب‌ها به خانه برمی‌گردند. و گروهی دیگر، کودکانی هستند که با خانواده خود هیچ تماسی ندارند، از تحصیلات بی‌بهره‌اند و در جستجوی سرپناه و غذا با گروه همسالان تعامل دارند.

از نکات برجسته کودکان خیابانی، علل فرارشان از منزل است. از عوامل مهم می‌توان فقر (اقتصادی)، تفاوت شدید طبقاتی و نبود عدالت اجتماعی، نرخ بالای بیکاری، افزایش بی‌رویه جمعیت در محله‌های حاشیه‌نشین شهرها، فقر فرهنگی خانواده‌ها (بی‌ سوادی و کم سوادی)، افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، فوت یک یا هر دو والد بر اثر سوانح طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بی‌رویه مشاغل کاذب با درآمد بالا، کمرنگ شدن فرهنگ مذهبی و ملی و سست شدن بنیان ارزش‌های اخلاقی و اعتقادی در جامعه را نام برد.

در این میان فرار کودکان از خانه با محوریت خانواده نقش اساسی را ایفا می‌کند. عدم به کارگیری راهکارهای تربیتی صحیح و بروز مشکلات متعدد، تبعیض بین فرزندان، کمبود محبت، لوس شدن، تنبیهات شدید فیزیکی، سوء استفاده جنسی، عدم درک حساسیت‌های دوران بلوغ نوجوانی، ترس کودک از حضور در مدرسه، تفاوت سنی فاحش والدین و کودک و نوع ارتباط بین نسلی، مقدار زوجات پدر خانواده، اختلالات روانی، سرقت‌های کوچک و بزرگ در منزل و مدرسه، فقر مادی و فرهنگی خانواده و طلاق، عمده‌ترین مشکلات درون خانواده است.

پیامد فرار از خانه و پناه آوردن کودکان به خیابان چیزی نیست جز آغاز سوءاستفاده‌هایی از این کودکان از قبیل:آموزش کودکان و بکارگیری آنان برای حمل و توزیع مواد مخدر و سایر موارد غیرقانونی، آموزش و بکارگیری کودکان برای تکدی‌گری، آموزش و بکارگیری کودکان برای انواع سرقت، جیب‌بری، کیف‌زنی، کیف‌قاپی، خفت‌گیری، کودک‌ربایی و ، بهره‌کشی و سوءاستفاده‌ جنسی، فروختن کودکان جهت تجارت اعضای بدن، آموزش و بکارگیری در اماکن فساد، فروختن و یا اجاره کودکان به منازل، بکارگیری در مشاغل خدمات پست دست‌فروشی و معرکه‌گیری، از جمله این سوء استفاده‌هایی هستند که آثار مخربی برای سلامت جسمی و بهداشت روانی کودکان خیابانی برجا می‌گذارد.

هرگونه اقدام جهت پیشگیری یا کنترل پدیده اجتماعی کودکان خیابانی مستلزم شناخت این گروه در دسته‌بندی‌هایی است که به آنها اشاره گردید. اما این پیشگیری و کنترل نیازمند ابزارهای ویژه‌ای هستند که دستگاه اجرایی، سازمان‌های غیردولتی و خیریه‌ای، نقش تأثیرگذاری بر آن دارند. از مهم‌ترین این عوامل می‌توان به:

  • حساس شدن و فعال شدن نهادهای دینی نسبت به پدیده کودکان خیابانی.
  • حمایت‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از طریق سازمان‌های غیردولتی از خانواده‌های کودکان خیابانی و گسترش سیستم تأمین اجتماعی.
  • ایجاد و گسترش مراکز شبه خانواده برای کودکان خیابانی فاقد خانواده همچون سپردن آنان به خانواده‌های فاقد فرزند، برای آن دسته از کودکان خیابانی که فاقد والدین هستند.
  • ایجاد مراکز سیار و موقتی به عنوان سرپناه برای کودکان فاقد خانواده.
  • تأمین و ایجاد سرپناه شبانه و ارائه آموزش‌های کارهای فنی و حرفه‌ای.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت