اسكات[6] به نقل از لورنس و لورچ[7] بیان می‌دارد كه پیشرفت عمده در مفهوم اثربخشی سازمانی به این ادعای نظریه‌پردازان اقتضایی مبنی بر اینكه برخی از انواع ساختارهای سازمانی برای محیطهای بخصوص مناسب‌تر از انواع دیگر آن می‌باشد و مناسب بودن ساختار با محیط، همواره ناظر بر اثربخشی سازمانی است، بر می‌گردد(اسكات، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 445). همیشه یكی از ابعاد اثربخشی سازمانها نیل به اهداف را مورد اشاره قرار داده است بطوریكه هوی و میسكل[8] می‌گویند «اثربخشی سازمانی بطور سنتی برحسب درجه كسب هدف تعریف شده است، یك سازمان وقتی اثربخش است كه نتایج قابل مشاهده فعالیتهای آن با اهداف سازمانی برابر یا بیشتر باشد.» (هوی و میسكل، ترجمه سید عباس‌زاده، 1376، ص 255). در سالهای اخیر، تحلیل‌گران سازمان و مدیریت بطور فزاینده به مقوله اثربخشی سازمانی علاقمند شده‌اند این درجه توجه به اثربخشی سازمانها به دلیل افزایش حجم رقابت جهانی می‌باشد (اسكات، ترجمه بهرنگی، 1375، ص 471) كه خود به موضوعی مهم در آموزش و پرورش تبدیل شده است. مدیر دبیرستانی كه از مهارتهای سه‌گانه برخوردار است و این مهارتها را در فرآیند مدیریت بكار می‌برد دبیرستان را به اثربخشی خواهد رساند. در دبیرستانها، معلمان از شغل خود رضایت دارند، كاركنان برای بقاء و توسعه آن تلاش می‌كنند، برنامه‌ریزی علمی درست و متناسب است، دانش‌آموزان به موفقیت تحصیلی نائل می‌شوند و تمامی عوامل انسانی برای خود و دیگران احترام قائل هستند. 1-2- بیان مسئله همه مشاغل مدیریت مستلزم كاربرد مهارت‌هاست. گرچه در انجام دادن بعضی از وظایف، مهارت‌های سه‌گانه لازم و ملزوم یكدیگر به نظر می‌رسند، با وجود این، ارزش نسبی آنها در سطوح و رده‌های مختلف مدیریت فرق می‌كند. مدیران رده‌های سرپرستی به مهارت‌های فنی قابل ملاحظه‌ای نیاز دارند پایان نامه زیرا كه وظایف آنها غالباً ایجاب می‌كند كه زیردستان خود را راهنمایی كنند یا آموزش دهند. در مقابل مدیران رده‌بالای سازمان‌ها چندان نیازی به مهارت‌های فنی ندارند بلكه وظایف تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و سازماندهی ایجاب می‌كند كه به مهارت ادراكی قابل ملاحظه‌ای مجهز باشند. مهارت‌های انسانی تقریباً لازمه انجام دادن همه وظایف در همه سطوح مدیریت است زیرا كه مدیران صرفنظر از نوع وظایف یا سطح مسئولیت و مقام با افراد انسان سر و كار داشته برای جلب همكاری و اثرگذاری بر رفتار آنها باید از مهارت‌های انسانی برخوردار باشند. از این رو، امروزه، در مدیریت سازمان‌ها، تأكید بر مهارت‌های انسانی اولویت ویژه‌ای پیدا كرده است(بیگدلی 1380). علاقه شدید به اثربخشی سازمانی پدیده تازه‌ای است و نه پدیده منحصر بفردی در آموزش و پرورش، نویسندگان بخشهای عمومی و خصوصی تعلیم و تربیت در طول سال گذشته توجه شدید خود را نسبت به طرز اداره اثربخش و کارآمد همه انواع سازمانها ابراز داشته‌اند. بحث پیرامون اثربخشی سازمانی مدارس نشان می‌دهد که ترجمه به اثربخشی را می‌توان تعریف کرد و اندازه‌گیری نمود. موضوع ما این است که موضوع اثربخشی سازمانی در تئوری و عمل مدیریت آموزشی چنان محوری است که سؤالات مشکل در رابطه با این مفهوم را نمی‌توان نادیده گرفت، این موضوع نه فراموش خواهد شد و نه باید چنان شود. تعلیم و تربیت عاری از نشانه‌های اثربخشی نیست و مربیان و عموم مردم مطلع هستند که مدارس مختلف حتماً با تعداد دانش‌آموزان یکسان، میزان موقعیت متفاوتی دارند. برای مثال، والدین بی‌اساس اطلاعات واقعی یا خیالی ممکن است تصمیم بگیرد که به خاطر فرزند خود در منطقه آموزشی معین سکونت گزیننده علاوه بر این، مدارس نتایجی را به اطلاع عموم می‌رساند که به نظر مقامات رسمی بیانگر موقعیت، آنهاست(هوی، میکسل، 1382). در این راستا محقق با این مساله روبروست که آیا مهارتهای مدیران (فنی، انسانی ، ادراکی ) بر اثربخشی مدیران تاثیر دارد؟ [1]- Acheson & Damien: Gall [2]- Mc-Millan [3]- Schuler [4]- Robert Katz [5]- Ferd Luthans [6]- Scott [7]- Lawrence & Lorsch [8]- Hoy & Miskel ***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است*** متن کامل را می توانید دانلود نمائید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت