3- اهمیت و ضرورت مسأله

4- اهداف تحقیق

5- سؤالات و فرضیات تحقیق

6- روش تحقیق

7- تعریف واژه‎ها و اصطلاحات

مقدمه

مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در كشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس كودكان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است.

بدون تردید خانواده عمده‎ترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شكل‎گیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در كودكان دارد. در خانواده‎ای كه صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد كودك می‎تواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یك سو كودك می‎تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشكلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی می‎كند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شكل‎گیری بنیادین عزت نفس در كودكان متأثر از فضای كلی خانواده است.

می‎دانیم كه اگر گویا فضای كل خانواده هر حركت و رفتار كودك را علی‎رغم نادرست بودن پذیرا باشند، كودك به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار می‎گردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمی‎داند و از دیگران نیز انتظار دارد كه همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشكلات و درگیری‎های اجتماعی او آغاز می‎گردد. در نقطه مقابل خانواده‎هایی وجود دارند كه رفتارهای كودك را نمی‎پذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد كودك خود هستند در چنین فضای خانوادگی كودك نمی‎داند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران می‎گردد و كودك در هر امری دچار بلاتكلیفی است.

عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است كه شخص درباره خصوصیات خود به عمل می‎آورد. روانشناسان و جامعه‎شناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مركزی سازگاری اجتماعی می‎دانند «اسلامی نسب، 1373».

تحقیقات انجام شده بر ارتباط متقابل بین عزت نفس فرد و تصور فرد از توانائیهای خود تأكید دارد بدین معنا كه اگر عزت نفس كاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد ایجاد می‎شود و بالعكس با افزایش اعتماد به نفس احساس توانمندی به وجود می‎آید.

خانواده‎ها یا والدینی كه بطور مستمر كودكان خود را مورد حمایت قرار می‎دهند، با آنها گرم و صمیمی‎اند و كنترل منطقی و متعادل را اعمال می‎كنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد می‎كنند و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائیهای كودكان و نوجوانان خود فراهم می‎آورند. برعكس والدین آسان گیر كه از كنترل كودكان خود پرهیز می‎كنند، كودكان آنها اشتیاقی ندارند كه از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروه‎های مختلف جامعه اطاعت كنند.

والدینی وجود دارند كه كارهای كودكان خود را در دوره طفولیت و كودكی به گونه صحیح كنترل نمی‎كنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزشها در آنها عاجز می‎مانند. این گروه دیر دست به كار می‎شوند و فقط در دوره جوانی اقدام به كنترل جوانان خود می‎كنند،

مقالات و پایان نامه ارشد

 دوره‎ای كه مداخلات دیروقت والدین و اختلافات ایجاد شده جوانان را به سوی كژرفتاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی سوق می‎دهد.

بیان مسئله:

 یكی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور كلی عزت نفس (‎  (self esteeمی‎باشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است كه برای انسان به مانند یك سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شكوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب می‎گردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره (‎(self concept انسان می‎باشد كه شامل تصویر خود از خود و احساسی كه او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش می‎باشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است كه از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد (میرزابیگی، 1373).

توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا كه مورد تحقیق قرار گرفته كه بسیاری آن را به عنوان یك نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نموده‎اند در این زمینه می‎توان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود. (بیابانگرد، 1373، ص 11)

نقش خانواده در میزان عزت نفس براساس تحقیقات انجام شده قبلی اثبات شده است حال اگر والدین به گونه‎ای رفتار كنند كه كودك آزرده خاطر شود در این صورت عزت نفس كودك پایین می‎آید. زیرا یكی از راه‎های ارضای نفس، تكریم افراد و توجه به شخصیت آنهاست.

فردی كه در محیط خانواده به اندازه كافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و عزت نفس وی بطور مطلوب ارضاء گردد روحیه‎ای طبیعی و روان و معتدل خواهد داشت. برعكس فردی كه از پدر و مادر احترام و تكریم ندیده و والدین با او بدرفتاری داشته‎اند عزت نفس او پایین شكل می‎گیرد و كودك در خود احساس پستی و حقارت كرده و شكست خورده و افسرده خواهد شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم دچار مشكلات و اختلالات رفتاری و شخصیتی می‎گردد هیلز و كوپر اسمیت گزارش می‎دهد دختران و پسرانی كه از عزت نفس بالایی برخوردار بودند والدین پذیرنده، خوش برخورد، بامحبت و خونگرم داشته‎اند. (بوشهری، 1373، ص 23).

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس كودكان دختر و پسر می‎باشد و قصد بر آن است كه آیا رابطه‎ی بین این دو وجود دارد یا نه. در مكتب اعتقادی اسلام نیز توجه بارزی به ارزشمند بودن انسان و ایجاد یك تصور مطلوب و ارزشمند در انسان نسبت به خودش و دیگر انسانها وجود دارد چنانكه در یك دیدگاه كلی و اساسی انسان به عنوان موجودی در نظر گرفته شده است كه دارای ارزش و كرامت است كه لازم است درك و احساس عمیق نسبت به عزت و كرامت خود و دیگران داشته باشد در این تحقیق برآنیم كه روشن كنیم بدرفتاری والدین به خصوص در دوران كودكی به چه میزانی بر عزت نفس آنها در آینده تأثیر می‎گذارد.

احساس ارزش درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی است كه شخص نسبت به خویشتن احساس می‎كند (شاملو، 1372، ص 137). 

اهمیت و ضرورت مسئله:

عزت نفس از نظر روانشناسان به میزان ارزشی كه فرد برای كفایت و صلاحیت خود در رابطه با اهداف كلی و ایده‎آل‎های خود در نظر می‎گیرد برمی‎گردد.

بنابراین ممكن است فردی از نظر دیگران بسیار موفق ارزیابی شود ولی هنوز در نظر خود او فردی ناموفق باشد. البته زیربنای این نوع تصور به خود پنداشت فرد مربوط است. قضاوت دیگران او را به احساس رضایت از خود نمی‎رساند. البته دیگران در شكل‎گیری این احساس در كودكی مؤثرند. پایین بودن عزت نفس همواره با تعریف بنیادی ناروشن فرد از آینده خود همراه است. برای مثال كسی كه دارای عزت نفس پایینی است برای توصیف خود از اصلاحات دوسوگرایانه یا دوگانه استفاده می‎كند بنابراین خود را هم كم‎رو و بزدل و هم بی‎باك و جسور هم سرسخت و نامنعطف و هم انعطاف‎پذیر و ملایم توصیف می‎كند. این درهم شدگی قضاوت با فقدان پایداری بی‎ثباتی و بی‎اعتمادی نسبت به سرشت و سرنوشت بنیادین خود پیوند می‎یابد بر همین اساس این افراد احتمالاً نمی‎توانند تصمیم بگیرند كه در چه موقعیت اجتماعی شركت كنند آنها حتی ممكن است خود رادر موقعیت‎هایی قرار دهند كه پیامهای اجتماعی ضد و نقیض و منفی درباره ارزشمندی خود دریافت می‎كنند و بنابراین خود را در معرض در هم‎شدگی بیشتر قرار می‎دهند.

داشتن عزت نفس برای همه انسانها یك ضرورت است. در واقع چیزی است كه همیشه در جستجوی آن هستیم با این حال و با همه تلاشها،‌ بعضی از افراد انسانی هرگز به آنچنان اعتماد به نفسی كه بتواند احساس واقعی و شادی كنند نمی‎رسند و همیشه در ناراحتی و شك و تردید زندگی می‎كنند و هیچ وقت به موفقیت در زندگی دست پیدا نمی‎كنند.

ما در طول زندگی، انرژی زیادی مصرف می‎كنیم تا اطرافیانمان را وادار به تغییر كنیم. اگر ذره‎ای از آن انرژی را برای كار بر روی خودمان معطوف می‎كردیم، نسبت به دیگران محبت بیشتری در ما به وجود می‎آمد، زیرا عزت نفس قوی به ایجاد احساس قوی‎تری از محبت نسبت به اطرافیان منجر می‎شود، دنیایی كه در آن افراد بتوانند واقعاً به خودشان ارزش و احترام قائل شوند، دنیایی خواهد بود كه مردم بیشتر به فكر یكدیگر هستند. اگر انسانها به عنوان یك كل بتوانند عزت نفس خود را بالا ببرند ما شاهد تغییر بزرگی در كیفیت زندگی خود و آنها خواهیم بود.

در این تحقیق سعی شده است تأثیر بدرفتاری والدین را بر عزت نفس دانش‎آموزان را بررسی و مشخص كرد. همانطور كه می‎دانید خانواده و نحوه برخورد و رفتار آنها كودكان در میزان عزت نفس آنها بسیار مؤثر و تأثیرگذار می‎باشد. بنابراین كودكان باید در محیط گرم خانواده و در كنار والدین خود میزان عزت نفس خود را بالا ببرند تا در دوران جوانی و نوجوانی و بزرگسالی بتوانند زندگی مستقلی داشته باشند. 

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد

یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت