موضوع سیاست تقسیم سود و به دنبال آن نسبت پرداخت سود همواره به عنوان یكی از بحث برانگیزترین مباحث مالی مطرح بوده به طوری كه علاقه اقتصاددانان قرن حاضر و بیش از پنج دهه اخیر را به خود معطوف كرده و موضوع الگوهای نظری جامع و بررسی های تجربی بوده است. شماری از الگوهای نظری متناقض كه همگی فاقد پشتوانه قوی تجربی هستند، تلاش های جاری برای توضیح رفتار تقسیم سود شركت سهامی می باشند. شناسایی و تبیین عوامل تعیین كننده سیاست تقسیم سود، یكی از اصلی ترین دغدغه های ذی نفعان بنگاه های اقتصادی است. آگاهی از این عوامل ضمن آنكه تصویر روشنی از توان توزیع نقدینگی شركتها ارایه می دهد، امكان برآورد رفتار آتی آنها را نیز فراهم می سازد. همیشه بین مدیران و صاحبان سهام عمده از یك طرف و هزاران هزار سرمایه گذار كوچك از طرف دیگر بر سر مسئله تقسیم سود تضاد وجود دارد. هدف سرمایه گذاران جزء از سرمایه گذاری بیشتر دریافت سود نقدی است و مایل هستند كه بازده سهام خود را به شكل سود نقدی دریاف
ت نمایند از طرف دیگر سهامداران عمده مایل هستند كه سود در شركت نگهداری و صرف توسعه گردد و در نتیجه قیمت سهام شركت از این طریق افزایش یابد. والبته این رابطه همیشه به این صورت نبوده و در مواردی مشاهده شده است كه سهامداران عمده و بزرگ شركت نیز خواهان پرداخت سود بیشتری بوده اند. (جهانخانی علی، قربانی سعید،1384)